حسنت اندر جهان نمی گنجد
حسنت اندر جهان نمی گنجد
حسنت اندر جهان نمی گنجد
نامت اندر دهان نمی گنجد
نامت اندر دهان نمی گنجد
نامت اندر دهان نمی گنجد
راز عشقت نهان نخواهد ماند
راز عشقت نهان نخواهد ماند
راز عشقت نهان نخواهد ماند
زانکه در عقل و جان نمی گنجد
زانکه در عقل و جان نمی گنجد
زانکه در عقل و جان نمی گنجد
با غم تو چنان یگانه شدم
با غم تو چنان یگانه شدم
با غم تو چنان یگانه شدم
که دل اندر میان نمی گنجد
که دل اندر میان نمی گنجد
که دل اندر میان نمی گنجد
طمع وصل تو ندارم ازآنک
طمع وصل تو ندارم ازآنک
طمع وصل تو ندارم ازآنک
وعده ات در زبان نمی گنجد
وعده ات در زبان نمی گنجد
وعده ات در زبان نمی گنجد
آخر این روزگار چندان ماند
آخر این روزگار چندان ماند
آخر این روزگار چندان ماند
که دروغی در آن نمی گنجد
که دروغی در آن نمی گنجد
که دروغی در آن نمی گنجد
روی پنهان مکن که راز دلم
روی پنهان مکن که راز دلم
روی پنهان مکن که راز دلم
بیش از این در نهان نمی گنجد
بیش از این در نهان نمی گنجد
بیش از این در نهان نمی گنجد
گویی از نیکویی رخ چو مهم
گویی از نیکویی رخ چو مهم
گویی از نیکویی رخ چو مهم
در خم آسمان نمی گنجد
در خم آسمان نمی گنجد
در خم آسمان نمی گنجد
چه عجب شعر انوری را نیز
چه عجب شعر انوری را نیز
چه عجب شعر انوری را نیز
معنی اندر بیان نمی گنجد
معنی اندر بیان نمی گنجد
معنی اندر بیان نمی گنجد